آداب غذا خوردن
آداب غذا خوردن (ماجراهاي محمد و فاطمه) یه روز ظهر، وقتی بچهها از مدرسه برگشتن، محمد که خیلی گرسنه بود با عجله رفت سر قابلمهی غذا. مامان ناراحت شد و گفت: با دستای کثیف؟! صبر کن الان سفره رو میارم. وقتی محمد لباساشو درآورد و دستاش رو هم شست مامان، سفره رو انداخته و غذا رو کشیده بود. محمد غذا رو که خورد، از مامان تشکر کرد و پرسید: مامان! ما چه جوری باید غذا بخوریم؟! آداب غذا خوردن (ماجراهاي محمد و فاطمه) یه روز ظهر، وقتی بچهها از مدرسه برگشتن، محمد که خیلی گرسنه بود با عجله رفت سر قابلمهی غذا. مامان ناراحت شد و گفت: با دستای کثیف؟! صبر کن الان سفره رو میارم. وقتی محمد لباساشو درآورد و...